سرقت در شمال پایتخت
مدتی قبل مرد جوانی همراه اعضای خانوادهاش برای رفتن به یک میهمانی، خانهاش در شمال تهران را ترک کرد اما پس از برگشت به خانه متوجه شد سارقان ناشناس با ورود به خانه مقداری پول، گوشیهای تلفن همراه و دوربین و نوارهای ویدیویی را به سرقت بردهاند.
تهدیدهای تلفنی
هنوز چند روز از ماجرای این سرقت نگذشته بود که یکی از سارقان با تلفن همراه مرد مالباخته تماس گرفت و در حالی که سعی میکرد صدای خود را تغییر دهد شروع به تهدید او کرد.
سارق نوجوان با تهدید به انتشار فیلمها و عکسهای خانوادگی به سرقت رفته از خانه این مرد از او خواست که مبلغ یک میلیون و 500 هزار تومان برای باز پس گرفتن فیلمها به وی بپردازد و از دخترش نیز بخواهد به درخواست دوستی پسری به نام رامتین جواب مثبت بدهد.
بهدنبال این تهدید عجیب، مرد مالباخته که از زبان دخترش شنیده بود رامتین مدتی قبل مزاحم او شده و به وی پیشنهاد دوستی داده بود با پلیس تماس گرفت و مأموران را در جریان تماس سارقان قرار داد.
در حالی که تحقیقات پلیس برای ردیابی دزدان نوجوان وارد مرحلهای تازه شده بود، سارقان برای ترساندن مرد مالباخته تعدادی از سیدیهای تهیه شده از فیلمها و عکسهای خانوادگی او را به در خانهاش فرستادند تا او را مجبور کنند به درخواست آنها تن دهد.
بنابراین مأموران که سرنخی از سارقان در دست نداشتند تصمیم گرفتند آنها را در سر قرار غافلگیر کنند و با آموزش مرد مالباخته از او خواستند در تماس بعدی سارقان با آنها برای تحویل پول قرار بگذارد.
به این ترتیب زمانی که 2 نفر از سارقان برای دریافت پول به محل قرار در شمال تهران رفته بودند در محاصره پلیس گرفتار شده و یکی از آنها به دام مأموران افتاد.
با انتقال متهم به اداره پلیس مشخص شد که سرقت شبانه از خانه مرد جوان از سوی او و 3 نفر از دوستانش صورت گرفته و با دستور قاضی علیرضا روستا طسوجی، بازپرس شعبه 8 دادسرای ناحیه یک، مأموران برای دستگیری دیگر سارقان وارد عمل شدند.
سناریویی برای سرقت کلید
با دستگیری 2 پسر و یک دختر دیگر و انتقال آنها به دادسرای ناحیه یک، سردسته باند که رامتین نام دارد در بازجوییها گفت: مدتی قبل پس از آنکه در دوستی با دختری به نام میترا ناکام ماندم نقشه سرقت از خانه آنها را طراحی کردم و از دختری به نام مریم که دوست میترا بود خواستم هر طوری شده کلید خانه آنها را به دست بیاورد.
یک روز که مادر میترا بهدنبال دخترش به مدرسه آنها رفته بود، مریم نیز سوار ماشین مادر میترا شد و در فرصتی مناسب توانست کلید خانه آنها را سرقت کند.
پس از به دست آوردن کلید، من و 2 نفر از دوستانم چند روز خانواده میترا را زیر نظر گرفتیم تا اینکه یک شب متوجه شدیم آنها برای رفتن به میهمانی از خانه خارج شدند.
همان شب بود که نقشه سرقت را عملی کردیم و با ورود به خانه آنها مقداری طلا، گوشی تلفن همراه و دوربین فیلمبرداری را به سرقت بردیم.
پس از سرقت با دیدن عکسها و فیلمهای خانوادگی میترا در حافظه گوشیها و دوربین فیلمبرداری، نقشه اخاذی از آنها به سرم زد و تصمیم گرفتم هر طوری شده میترا را مجبور کنم با من دوست شود.
بنابراین من و دوستانم تهدیدهای تلفنی را آغاز کردیم اما مدتی بعد توسط پلیس دستگیر شدیم.
پس از اظهارات رامتین، بازپرس روستا برای او و همدستانش قرار قانونی صادر کرد و متهمان برای ادامه تحقیقات در اختیار پلیس قرار گرفتند.